88/8/20
7:8 ع
تاملی در مفهوم چند بیت کتاب ادبیات فارسی عمومی ( پیش دانشگاهی )
الف – رباعی :
حسنت به ازل نظرچودرکارم کرد بـنـمود جمـــال وعـــاشــق زارم کــرد
مـن خفتــه بـدم به نـاز درکتم عدم حسن تو به دست خویش بیدارم کرد
به قدیم بودن عشق اشاره دارد عراقی در غزلی دیگر می گوید :
عشــق شوری در نهـاد مـا نهـاد جـان مـا را در کـف ســودا نهـاد
شـور وغوغـایی برآمد از جهــان حسن او چون دست در یغما نهاد
چون در آن غوغا عراقی را بدید نـام او سـر دفـتـر غـوغــا نهـاد
وقدیم بودن عشق درونمایه ای است که اکثر عرفا بدان پرداخته اند
احمد غزالی می گوید:
اصل عشق از قدم قدم رود
سعدی می گوید:
همه عمربرندارم سر از این خمار مستی / که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی
مولانا می گوید:
پیشتر از خلقت انگور ها خورده می ها ونموده شورها
وگویا این رباعی هیچ ارتباطی با مفهوم درس نیایش ندارد
ب- در بیت :
بگفتا گر کند چشم تو را ریش بگفت این چشم دیگر دارمش پیش
(ص45)کتاب پیش دانشگاهی که ظاهرا مفهوم آن چنین است :
اگر درفراق او چندان گریه کنی که از گریه فراوان چشم سر تو کور گردد چه خواهی کرد ؟ خسرو می گوید
چشم دیگر(چشم دل) را تقدیم او می کنم
وگرنه آن مفهوم ظاهر آبکی است وبا هنر سخن سرایی نظامی سازگار نیست
ج- در بیت :
چو شبنم اوفتاده بدم پیش آفتاب مهرم به جان رسید وبه عیوق بر شدم
( ص 50) به نظر می رسد در واژه "مهر" ایهام وجود دارد نه ایهام تناسب یعنی ارجاع( مهر) به مشبه به معنی "عشق" وبه مشبه به (شبنم) به معنی خورشید است واینگونه ایهام در سعدی سابقه دارد سعدی در بیتی می گوید:
مثال: راکب دریاست حال کشته ی عشق به ترک بار بگفتند وخویشتن رستند
ارجاع واژه(بار)به( راکب دریا ) معنی بار واثاثیه وبه(کشته عشق)به معنی تعلقات است در حقیقت گونه ای از استخدام است
د- دربیت :
گویند روی سرخ تو سعدی که زرد کرد اکسیر عشق بر مسم افتاد و زر شدم
مصرع اول ودم با توجه به شبکه پیچیده ایهام که معهود ذهن همکاران واستادان است یک مفهوم دارد اکسیر عشق روی سرخ ( مس ) را زر (زرد) کرد جدای از ایهام تناسب که در روی وجود دارد محض اطلاع این ایهام در حافظ هم بکار رفته است
ازکیمیای مهر تو زرگشت روی من / آری به یمن لطف شما خاک زر می شود
گروه ادبیات سراوان
ادامه دارد.......